پخش زنده
امروز: -
به اعتقاد کارشناسان غربي با توجه به هزينههاي جنگ در شبه جزيره کره، پيش فرض سياستگذاران و برنامهريزان امريکايي اين است که در صورت حمله امريکا به کره شمالي، چين حاضر نخواهد شد خود را درگير جنگ با امريکا و کره جنوبي کند و بي طرف خواهند ماند.
پژوهش خبری صدا وسیما: روابط کره شمالي و چين که بعد از پايان جنگ جهاني دوم آغاز شده در طي دهه هاي گذشته از فراز و فرودهاي زيادي برخوردار بوده است. روابط ديپلماتيک دو کشور از اکتبر 1946 آغاز شده که عمدتا تحت تاثير تحولات منطقهاي و رقابت هاي قدرت هاي فرا منطقه اي قرار داشته است. از نگاه مقامات چين، کره شمالي از جايگاه استراتژيکي برخوردار است. از اين رو ما شاهد هستيم که در مقاطع تاريخي مثل جنگ کره، چين با اعزام نيروهاي نظامي از اين کشور حمايت کرده و از سرنگوني دولت پيونگ يانگ جلوگيري ميکند. همچنين دو کشور براي تعميق روابط و تثبيت موقعيت استراتژيک خود در سال 1961 دو معاهده دوستي، همکاري و امنيتي امضاء کردند. بعد از پايان جنگ سرد، چين مجددا به دولت پيونگ يانگ نزديک ميشود و مورد حمايتهاي اقتصادي و سياسي قرار ميگيرد. بهطوري که در سال 2009 ميلادي چين به عنوان اصليترين شريک تجاري کره شمالي تبديل شد.
حرکت دولت پيونگ يانگ در مسير توليد سلاحهاي هستهاي و موشکي، کشورهاي غربي و متحدان آن در منطقه را نگران کرده است. از اين رو با اعمال تحريمهاي اقتصادي توسط شوراي امنيت سازمان ملل به دنبال توقف اين اقدامات کره شمالي هستند. هستهاي شدن اين کشور اقتدار و حيثيت جهاني امريکا را زير سؤال برده است از اين رو واشنگتن با تهديد نظامي عليه پيونگ يانگ تنش و احتمال جنگ را در منطقه افزايش داده است. قطعاً چين در اين خصوص بيتفاوت نخواهد بود زيرا اين کشور به سرعت در حال پيمودن مسير رشد و توسعه اقتصادي و رسيدن به جايگاه قدرت بزرگ جهاني است و هر گونه تنش منجر به فرار سرمايهها و رکود اقتصادي چين خواهد شد.
به اعتقاد صاحب نظران روابط بينالملل، چين در شرايط و موقعيت سختي قرار گرفته است. از طرفي کره شمالي نقش يک حايل جغرافيايي بين متحدان غربي و چين بازي ميکند و از طرفي ديگر بحران هستهاي پيونگ يانگ به عنوان کارت بازي در مقابل آمريکا در دست پکن قرار دارد. از اين رو سقوط دولت پيونگ يانگ باعث ميشود تا چين از لحاظ راهبردي و امنيتي آسيبپذير باشد. اما نکته مهم و متعارض اين است که چين تمايلي به ادامه برنامه هستهاي و قدرتمند شدن کره شمالي ندارد. که اين موضوع باعث پيچيدگي تحولات و رفتارهاي سياسي چين در قبال کره شمالي و امريکا ميشود. اين نوشتار ضمن نگاه اجمالي به روابط سياسي دو کشور، رويکرد چين را در قبال برنامه هستهاي کره شمالي بازگو ميکند و سناريوي پيش روي پکن را مورد بررسي قرار خواهد داد.
پيشينه روابط سياسي کره شمالي و چين
از سال 1945-1910 کشور کره به مدت 35 سال تحت سلطه و استعمار ژاپن قرار داشت. با شکست اين کشور، کره استقلال خود را بدست آورد. اما در اين سال ها نيروي نظامي امريکا قسمت جنوبي و شوروي قسمت شمالي شبه جزيره کره را اشغال کردند. بعد از خروج نيروهاي نظامي دو ابر قدرت در سال 1948عملا کره به دو کشور کره شمالي و جنوبي تقسيم شد. در سال 1950 نيروي نظامي چين براي حمايت از کره شمالي به اين کشور وارد شدند و تا سال 1958 در اين کشور مستقر شدند.[1] کشور چين و کره شمالي از لحاظ فرهنگي، تاريخي، آداب و سنن اجتماعي داراي اشتراکات بسياري هستند. چين در جنگ دو کره تلفات زيادي را متحمل شد و حتي پسر مائو هم در اين جنگ کشته شد.[2]
پيشينه روابط چين با کشور کره به سال 1882 ميلادي برميگردد. اما روابطش با کره شمالي در 16 اکتبر 1949 آغاز شد. چين يک سفارت در پيونگ يانگ و کنسولگري در "چانگ جين" دارد. همچنين سفارت و کنسولگري در پکن و "شنيانگ" واقع شده است. از همان آغاز روابط ديپلماتيک، چين و کره شمالي روابط دوستانه اي داشتند. مداخله چين در جنگ کره تقريبا از شکست و فروپاشي دولت کره شمالي جلوگيري کرد. چين در طي جنگ کره و بعد از پايان آن در حوزههاي سياسي و اقتصادي و بازسازي کره شمالي نقش عمدهاي داشت. اين حمايتها در زمان "مائو تسه تونگ" و"کيم ايل سونگ" گسترش يافت.
در سال 1961 کره شمالي و چين معاهده دوستي و همکاري را امضاء کردند که بر مبناي ماده يک اين پيمان در صورت هر گونه تجاوز نظامي به خاک چين يا کره شمالي، هر دو کشور بايد براي کمک يکديگر وارد جنگ شوند. اين پيمان دوباره در سالهاي 1981، 2001 امضاء شد که تا سال 2021 معتبر خواهد بود.[3] کره شمالي نيز در بزنگاه مهمي همچون بحران موشکي کوبا و منازعه مرزي چين با هند در سال 1962 از پکن حمايت کرده است.[4]
اما از اوايل دهه 60 روابط دو کشور کاهش پيدا کرد. بعد از بازگشايي سفارت شوروي در کره شمالي، پيونگ يانگ اعلام کرد که پکن ادعا کرده منطقه کوهستاني "پاکتو" را به عنوان غرامت براي مداخله و کمک اين کشور در جنگ کره از کره شمالي ميخواهد. اين موضوع باعث تيرگي روابط دو کشور شد.[5] از سويي ديگر حزب کارگران کره شمالي طرح انقلاب فرهنگي چين را مورد انتقاد قرار داده و "مائو تسه تونگ" را عقب مانده توصيف کرد. به همين دليل دولت چين در اکتبر 1966 سفير خود را از پيونگ يانگ فرا خوانده و کره شمالي را يک کشور تجديد نظرطلب و غير قابل اعتماد قلمداد کرد. [6] اما دوباره روابط دو کشور در سال 1969 بهبود يافت و در سال 1970 نخست وزير وقت چين "چوئن لاي" به کره شمالي سفر کرد. روابط گرم بين دو کشور تا اواخر دهه 70 تداوم يافت. با بروز اختلافات مرزي بين چين و کره شمالي مجددا بر روابط دو کشور سايه انداخت. اما منافع و هويتهاي مشترک بين دو کشور به اندازه اي بسيار قوي بود که اختلافات و تنش ها را کم رنگ ميکرد.
روابط چين و کره شمالي بعد از پايان جنگ سرد
در اواخر دهه 1990 چين يک سياست همکاري و روابط استراتژيکي با کره شمالي را پايهريزي کرد که در آن اتحاد و روابط همکاري بعد از جنگ سرد مؤلفههاي اصلي اين استراتژي بودند. اين روابط دو جانبه در حوزههاي سياسي، امنيتي و اقتصادي نزديک دو دهه ادامه يافت. اول ژانويه 2009 "هو جينتائو[7]" رئيس جمهور وقت چين ضمن تبريک سال ميلادي به کيم جونگ ايل رهبر کره شمالي اظهار داشت که سا ل 2009، سال دوستي بين چين و کره شمالي به مناسبت شصت و مين سال روابط ديپلماتيک دو کشور خواهد بود. اما عليرغم اين، تحولاتي همچون برنامه هسته اي و...رخ داد که روابط دو کشور به سردي گراييد.
در پنجم مي سال 2013 به دنبال ناپديد شدن کشتي ماهيگيري چين، مقامات اين کشور ادعا کردند که اين کشتي توسط کره شمالي ربوده شده و دولت اين کشور براي آزادي 16 خدمه آن حدود 99هزار دلار مطالبه کرده است. به گفته مقامات چين اين اولين بار نيست که کشتيهاي ماهيگيري ربوده ميشود.[8] بعد از اين رويداد روابط دو کشور در سال 2014 به پايينترين سطح خود رسيد.
برنامه هستهاي کره شمالي
برنامه هستهاي کره شمالي در دهه50 ميلادي آغاز شد. در دسامبر سال 1952 کره شمالي موسسهاي بنام "تحقيقات انرژي هستهاي" تأسيس کرد. اما فعاليتهاي هستهاي کره شمالي با انعقاد قرارداد همکاريهاي فني با شوروي در فوريه 1956 آغاز شد. متعاقباً در سال 1959 قراردادي بين شوروي و کره شمالي به امضاء رسيد که طي آن مسکو متعهد شد تا يک مجتمع تحقيقات هستهاي صلحآميز براي کره شمالي در منطقه"يونگبيون" تأسيس کند.[9] اما به اعتقاد کارشناسان پيشرفت برنامه هستهاي کره شمالي فقط با کمکهاي شوروري نبوده است. پس از آزمايش هستهاي چين در سال 1964 کره شمالي براي کمک گرفتن در زمينه تحقيقات هستهاي به چين نزديک شد اما با مخالفت چين روبرو شد.
بار ديگر پيونگ يانگ در سال 1974 در اين خصوص اصرار کرد که چين دوباره رد کرد. برخي از کارشناسان معتقدند کره شمالي در اواخر دهه 70 برنامه هستهاي خود را با اتکا به دانشمندان هستهاي بومي خود که در رشته علوم هستهاي در مسکو تحصيل کرده بودند، آغاز کرده است. پيونگ يانگ نخستين راکتور آزمايشي 5 مگا واتي خود را در سال 1986 راه انداخت.[10] کره شمالي در 12 سپتامبر 1985 معاهده عدم اشاعه هستهاي "ان.پي.تي" را امضا کرد و بر اساس دستورالعمل آژانس بينالمللي اتمي، بازرسي از تأسيسات هستهاي کشور آغاز شد که در نهايت مقدار اورانيوم غني شده بيشتري نسبت به آنچه خود کره شمالي اعلام کرده بود در سال 1992توسط بازرسان آژانس کشف شد. که اين موضوع به يک بحران براي کره شمالي تبديل شد.
کرهشمالي تاکنون شش آزمايش هستهاي انجام داده که اولين آزمايش در اکتبر 2006 ميلادي انجام شد. آزمايشهاي ديگر به ترتيب در مه 2009، فوريه 2013، ژوئن 2016، سپتامبر 2016 و آخرين آزمايش هستهاي اين کشور بمب هيدروژني بود که در سپتامبر 2017 (شهريور 96) انجام شد.[11] به اعتقاد کارشناسان در دهه اخير روابط چين و کره شمالي به شدت متشنج شده که عمدهترين عامل موضوع برنامة هستهاي و توليد سلاح اتمي کره شمالي ميباشد.
نگاه چين به برنامه هستهاي
دولت چين تأکيد دارد که شبه جزيره کره بايد از سلاح هستهاي و رقابتهاي تسليحاتي به دور باشد. اگر چه پکن تاکنون نتوانسته مانع از آزمايشهاي هستهاي کره شمالي شود ولي براي مقابله با برنامه هستهاي اين کشور در تلاش بوده تا از ابزارهاي ديپلماسي براي اعمال فشار بر کره شمالي بهره گيرد. چين معتقد است تا زماني که امريکا، کره جنوبي و ديگران در حال گفتگو با کره شمالي هستند به کارگيري ابزارهاي قهري و جبري عليه پيونگ يانگ بي معني است. در اين شرايط استفاده از ديپلماسي از طريق ابزارهاي اقتصادي بهترين ابزار براي برخورد با اين چالش امنيتي است. [12]
با بروز بحران هستهاي سال 2006 ميلادي و صدور قطعنامه 1718عليه کره شمالي، چين تلاش ديپلماتيک فشرده اي بکار گرفت تا اين که گروه شش در دسامبر 2006 در پکن تشکيل جلسه داد اما نتيجهاي در برنداشت. مجددا در فوريه 2007 اجلاس گروه 6 تشکيل شده و در پايان سندي با عنوان «اقدامات مقدماتي براي اجراي بيانيه مشترک» به امضاء رسيد. بر پايه اين سند،کره شمالي موافقت کرد تا به تمام فعاليتهاي هستهاي خود پايان داده و برنامه هستهاي خود را کنار بگذارد و به «ان.پي.تي» به پيوندد و پادمانهاي آژانس را بپذيرد. همه اين اقدامات بايد ظرف 60 روز بايد انجام شود. در مقابل بسته تشويقي شامل کمکهاي اقتصادي و انرژي به کره شمالي ارائه شود.[13]
دومين آزمايش هستهاي کره شمالي که در 2009 ميلادي انجام شد، باعث نگراني کشورهاي غربي بويژه چين شد. مقامات کره شمالي، پکن را متقاعد کردند که به دنبال حمله نظامي به کشورهاي منطقهاي نيستند و هدف اصلي افزايش چانه زني در مذاکرات با امريکا و ديگر کشورهاست اما در اظهارات بعدي مقامات پيونگ يانگ براي پکن معلوم شد که اين اقدامات محدود و موقتي نيست. طبق اظهارات مقامات کره شمالي برنامه هستهاي اين کشور ادامه خواهد يافت تا به يک کشور داراي سلاح هستهاي تبديل شده و در جهان به رسميت شناخته شود.[14] به همين دليل دولت چين سياست حمايتي و مدارا را در قبال کره شمالي تغيير داد و همواره با تلاشهاي بينالمللي درصدد کنترل پيونگ يانگ شده از اين رو به همراه اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد قطعنامه 1718 که شامل تحريم عليه کره شمالي است، امضاء کرد.
بعد از اين اقدام قطعنامههاي ديگر شوراي امنيت به شماره 1874-2371-2321-2270-2094 و 2375 مجددا با همراهي چين براي مقابله با کره شمالي به امضاء رسيد. از طرفي ديگر پکن در فوريه 2014 از اقدامات ضد حقوق بشري کره شمالي از جمله شکنجه و .... انتقاد کرده[15] و در اين راستا به بهانه نقض حقوق بشر اقدامات تنبيهي عليه کره شمالي اعمال کرده است.
در ژانويه سال 2016 به علت افزايش فعاليتهاي هستهاي پيونگ يانگ، روابط دو کشور تيره ميشود. بعد از آزمايش هستهاي مجدد کره شمالي، "هوا چون اينگ" سخنگوي چين گفت: "ما به جد از دولت کره شمالي خواستاريم تا نسبت به تعهدات هسته اي خود پايبند باشد و اين اقدامات را متوقف کند." در مارس همان سال "کيم جونگ اون" رهبر کره شمالي از يک کارخانه موشک سازي بازديد کرد که اين اقدام توسط چين به شدت محکوم شد. روزنامه دولتي چين در يادداشتي سياستهاي کره شمالي را مورد انتقاد قرار داد و آينده شبه جزيره کره را مانند وضعيت سوريه توصيف کرد. [16]
سناريوي احتمالي چين
کره شمالي و چين در دهه 60 روابط ديپلماتيک بسيار خوبي داشتند که مهمترين شاخص آن امضاي دو پيمان دفاع مشترک در سال 1961 بين دو کشور بود. زماني که شوروي فروپاشيد، چين يکي از حاميان اصلي کره شمالي شد و به پيونگ يانگ در حوزههاي اقتصادي و نظامي کمکهاي زيادي کرد. اما امروز به سختي ميتوان گفت که دو کشور متحد هستند. تحليل و ارزيابي رفتارهاي سياسي چين در قبال کره شمالي در يک دهه اخير نشان ميدهد که تغيير معناداري وجود دارد. به عنوان نمونه "جي پينگ" رئيس جمهور چين تاکنون با رهبر کره شمالي ملاقاتي نداشته است. حتي شايعاتي در دستگاه ديپلماسي چين وجود دارد که سفير چين در پيونگ يانگ نيز با "کيم" ديدار نکرده است.[17] به اعتقاد کارشناسان دلايل اصلي سردي روابط دو کشور برنامه هستهاي کره شمالي و افزايش هجمه غرب بويژه امريکا و احتمال جنگ و بي ثباتي در شبه جزيره کره ميباشد. الگوي رفتاري چين در قبال بحران شبه جزيره کره، کنترل آمريکا و کره شمالي ميباشد تا بتواند منافع ملي خود را تثبيت نمايد.
بطور کلي ديدگاه چين در خصوص بحران شبه جزيره کره و برنامه اتمي پيونگ يانگ استمرار صلح و ثبات در شبه جزيره کره، منطقه عاري از سلاحهاي هستهاي، عدم تغيير دولت پيونگ يانگ و تغيير نکردن جغرافياي شبه جزيره کره است. چين براي دستيابي به اين اهداف بايد کره شمالي را به عنوان يک سرمايه استراتژيکي حفظ کند. زيرا اين کشور به عنوان يک منطقه جغرافيايي حايل بين کره جنوبي، يکي از متحدان امريکا خواهد بود. اما پيونگ يانگ در مسير هستهاي شدن کامل گرفته و در ساخت سلاح هاي هسته اي و موشک هاي دور برد موفق بوده است که اين موضوع براي امريکا و متحدان شرق آسيا خوشايند نيست. اين سياست کره شمالي ميتواند بطور مستقيم امنيت ملي و حتي بقاي شرکاي راهبردي امريکا در شرق اسيا يعني ژاپن و کره جنوبي را با تهديد روبرو کند و حتي پايگاههاي استراتژيکي امريکا در اين کشورها را از بين ببرد.
از سوي ديگر چين در حال حاضر به عنوان دومين قدرت اقتصادي جهاني است. نميتواند در محاصره نظامي امريکا به بهانه تقابل با کره شمالي باشد. بنابراين نياز دارد تا از کره شمالي به عنوان ابزاري در جهت کنترل رفتار سياسي امريکا در منطقه بهره بگيرد. اما سوال مهم اين است که سياست و الگوي رفتاري چين که مبتني بر ديپلماسي ميباشد تا در اين فضا با مهار و کنترل امريکا و کره شمالي، هزينههاي سياسي و اقتصادي را به حداقل برساند، اگر با شکست روبرو شود، پيش آمدها و سناريوي احتمالي چه خواهد بود؟ اگر يک بمب هستهاي کرهاي در اين منطقه منفجر شود چه کسي قرباني فاجعة انساني و زيست محيطي(انتشار راديو اکتيو) خواهد بود؟
به اعتقاد کارشناسان غربي با توجه به هزينههاي جنگ در شبه جزيره کره، پيش فرض سياستگذاران و برنامهريزان امريکايي اين است که در صورت حمله امريکا به کره شمالي، چين حاضر نخواهد شد خود را درگير جنگ با امريکا و کره جنوبي کند و بي طرف خواهند ماند. اما "اوريانا اسکايلار ماسترو" استاد گروه مطالعات امنيت دانشگاه جرج تاون معتقد است: "اگر تلاشهاي چين در جلوگيري از افزايش بحران و جنگ ناکام بماند پکن براي کنترل مراکز و سايتهاي هستهاي و زرادخانههاي نظامي کره شمالي احتمالا مداخله نظامي خواهد کرد."
طبق پيشبيني يک موسسه تحقيقاتي غيردولتي امريکايي بنام N.T.I [18] اگر چين نيروي نظامي خود را تا 100 کيلومتر در خاک کره شمالي مستقر کند تمام سايتهاي هستهاي مهم و دو سوم از زرادخانه و تأسيات موشکي اين کشور را کنترل خواهد کرد. رهبران چين نه تنها نگران تبعات فرار سرمايه از منطقه هستند بلکه فاجعه زيست محيطي و انتشار آلودگي هستهاي در منطقه جبران ناپذير خواهد بود. به همين دليل حضور نيروهاي چين در اين مناطق نظامي و تأسيسات هستهاي از سناريوي وحشتناک جلوگيري ميکند. چين ميتواند با گسيل نظامي به کره شمالي از يک طرف جلوي مداخله امريکا، ژاپن و کره جنوبي را بگيرد و از طرفي ديگر سلاحهاي هستهاي را از دست دولت پيونگ يانگ خارج کند.[19] به اعتقاد کارشناسان غربي، مقامات چيني در اين برهه مهم بايد تصميم سختي بگيرند. البته سؤالات مهمي وجود دارد که گذر زمان پاسخ آنها را مشخص خواهد کرد. آيا چين سياست انفعالي در قبال بحران شبه جزيره کره در پيش خواهد گرفت؟ تا امريکا سرنوشت اين منطقه را تغيير دهد؟ يا با مداخله نظامي در کره شمالي برنده بازي استراتژيک در شرق آسيا خواهد بود؟ اگر چين گزينه دوم را انتخاب کند آيا به اين معني خواهد بود که پکن ضمن ناديده گرفتن اولويت اقتصادي خود در ترتيبات امنيتي جهان نقش آفريني ميکند؟
پژوهش خبری // پژوهشگر: رحیم خجسته
- منابع در آرشیو در دسترس است.